ابوالفضلابوالفضل، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره

گل پسرم قند عسلم

آغاز 24 ماهگی

1392/3/21 0:01
نویسنده : مامانی
261 بازدید
اشتراک گذاری

ابوالفضل نازنین سلام .

بعد از چند ماه (میدونم خیلی دیره) اومدم با پسر گلم کمی حرف بزنم.

عزیز دل مامان چند روزیه وارد 24 ماهگی شدی. خیلی خوشحالم چون دیگه داری دوساله میشی و برای خودت مردی میشی مامانی.

این روزا نگات که میکنیم هزار بار خدارو شکر میکنیم .باورم نمیشه نینی کوچولوی دیروز که وقتی به دنیا اومد به جز گریه کردن و خوردن هیچ کاری نمیتونست بکنه حالا به لطف خدا اینقدر بزرگ شده که راه میره و میدوه.خودش غذا میخوره, شلوارشو میپوشه وکلی برای مامان و بابا و حتی اطرافیان خودشو لوس میکنه.

عزیزم این روزها خیلی خوب حرف میزنی تقریبا همه ی کلمه ها رو میتونی بگی هر چند با زبان کودکانه ی خودت! جمله های کوچک رو هم میگی ولی جمله های خیلی طولانی رو نمیتونی بگی. ولی خوب هر طوری باشه منظورتو میفهمونی. تازه وقتی قصه برات میگم و تا جایی که بتونی دوباره برام تعریف میکنی هرچند به صورت جمله های کوتاه و کلمه. اما من خیلی خوشحالم که پسر گلم به این حد از رشد زبانی رسیده.

دیگه اگه بخوام از حال و احوال این روزا بگم اینه که مدرسه ها  تعطیل شدن و مامانی دیگه سر کار نمیره و با خیال راحت 4 ماه میتونم پیش پسر گلم یاشم ولی امتحانای دانشگاهیم شروع شدن و توهم که قربونت برم  وقتی کتابو میبینی تودستم میگی "مامان درس نه, بریم بازی" منم دلم نمیاد بهت نه بگم و باهم میریم بازی. چقدر هم به هردومون خوش میگذره!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)